وقتی بیخوابی میزنه به سرت و تصمیم میگیری کتاب بخونی تا خوابت ببره دو حالت واست پیش میاد...
یا کتاب انقد آروم و یکنواخت پیش میره که اثلا نمیفهمی چه جوری خوابت میبره و صبح تو میمونی و کتابی که زیر دوست و پات له شده!!!(واسه من که این یکی 1به 10)
یا اینکه مرسی به یه جای جذاب داستان که خواب و از سرت میپرونه و تا خط اخر کتابو نخونی اروم نمیشی، تازه کلی هم انرژی داری که واسه خودت داستان و تجزیه وتحلیل کنی و به نویسنده ایراد بگیری یا خودتو بذاری جای شخصیتای داستان و به جاشون بخندی ، گریه کنی ،عاشق یا متنفر بشی...
نتیجه خیلی اخلاقی :وقتی به خودت میایی میبینی خورشید م این وسط بیکار نبوده و مجبوری با چشمای پف کرده به بالشت و پتویی که با مظلومیت ضل زدن بهت پشت کنی و بری به کارو زندگیت برسی...
نتیجه خیلی بشتر اخلاقی : اصلا لازم نیست به خودا فشار بیاری و قول الکی بدی که ، این دفعه اخره ، چون دیگه حتی یادت نیست چند بار از این قولا به خودت دادی
به قول شاعر ترک عادت موجب مرض است!!!!
hi automn girl!
I like autom, cuz 3years ago that I falled in love,my love was born in automn.in fact,she never stayed with me,she never love me,but I like automn as yet