you know,when you are young, every thing feels like the end of the world
its not ....
it is just the begining and the sun rises and sets with you...
نه!
کاری به کار عشق ندارم!
من هیچ چیز و هیچ کسی را
دیگر
در این زمانه دوست ندارم.
انگار
این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز خوشحال و بی ملال ببیند
زیرا
هر چیز و هر کسی را
که دوست بداری
حتی اگر یک نخ سیگار
یازهر مار باشد
از تو دریغ می کند....
پس من با همه وجودم
خود را زدم به مردن
تا روزگار،دیگر
کاری به کار من نداشته باشد
این شعر تازه را هم ناگفته می گذارم...
تا روزگار بو نبرد.
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!!
(قیصر امین پور)